- گستاخ کار
- بی باک و بی پروا در انجام دادن کار
معنی گستاخ کار - جستجوی لغت در جدول جو
- گستاخ کار
- آنکه کارها را بی پروا انجام دهد
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
از روی بی باکی و بی پروایی کاری را انجام دادن، برای مثال غرور جوانی چو از سر نشست / ز گستاخ کاری فروشوی دست (نظامی5 - ۷۵۶)
بی باکانه کار را انجام دادن: غرور جوانی چو از سر نشست زگستاخ کاری فرو شوی دست. (نظامی)
گستاخ مانند، گستاخ گونه
گستاخ گونه جسور مانند، گستاخانه جسورانه: بر در سوخی بنه شرم و خرد وانگهی گستاخ وار اندر خرام، (ناصر خسرو)
ماهر و مسلط و استاد در صنعتی یا حرفه ای، کارفرما استاد کار
همچون گستاخان عمل کردن: مکن با من چنین گستاخ واری که تو با خشم من طاقت نداری. (ویس ورامین)
آنکه در حضرت سلاطین و بزرگان گستاخ تواند بود: بخدمتگری پیش دانای دهر پرستنده ای گشت گستاخ بهر. (نظامی)
جسور کننده بی پروا کننده، بی شرم سازنده پررو کننده